منوی دسته بندی

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

چگونه با انتخاب شغل مناسب بتوانیم فرد اثرگذاری در جامعه باشیم؟

معمولا یکی از دغدغه های دانشجویان بعد از فارغ التحصیلی، یافتن شغل مناسب می باشد. چرا که داشتن شغل یکی از نیازهای ضروری انسان بوده و درواقع انسان با شغل خود شناخته می شود.

اصولا در دانشگاه، فقط تخصص مربوط به رشته تحصیلی آموزش داده می شود و خارج از آن بحث نمی شود؛ اما مهارتهایی را که برای استفاده از این تخصص در جهت راه اندازی کسب و کار به آن نیاز خواهند داشت، آموزش داده نمی شود و این باعث می شود که دانشجویان پس از فراغت از تحصیل در جستجوی شغل مناسبی بوده تا منبع درآمدی داشته باشند و درواقع می توان گفت این دسته از افراد به دنبال JOB (شغل) می گردند.

جالب است بدانید که اخیرا یکی از دانشمندان آمریکایی کلمه JOB را مخفف جمله journey of broke دانسته که به معنی “مسیری به سوی شکست و تنگ دستی” است.

چرا مسیری بسوی شکست؟

حال می خواهیم این سوال را از چند جنبه بررسی کنیم.

انسان های شاغل دو دسته اند. کارمند و کارآفرین. قطعا این دو شغل با هم تفاوت های اساسی دارند. از نوع تفکر گرفته تا سبک زندگی. بیایید این دو شغل را از جنبه های مختلف با هم مقایسه و بررسی کنیم و ببینیم بین شغل کارمندی و کارآفرینی چه تفاوت هایی وجود دارد.

شغل کارمندی

۱- حقوق او را کسان دیگری تعیین می کنند و تا یکسال حقوق ثابت می گیرد و تورم ها و شرایط اقتصادی هیچ تاثیری در افزایش میزان حقوق او ندارند. پس از یکسال حقوق او به میزان ۱۰ الی ۱۵ درصد افزایش خواهد یافت.

۲- ساعتها اضافه کاری می کند، اما در بسیاری از موارد دیده شده است که دستمزد اضافه کاری را پس از حداقل ۶ ماه کار و تلاش پرداخت می کنند.

۳- در طول زندگی خود ساعتها کار می کند اما عدم پرداخت به موقع حقوق و اضافه کاری، شرایط اقتصادی، تورم، مخارج زندگی و بسیاری از موارد دیگر، او را تحت فشار قرار داده و تمام افکار او را درگیر می کند و هیچ لذتی از زندگی نمی برد و نمیتواند یک زندگی متعادلی را برای خانواده خود تشکیل دهد.

۴- تمام وقت و انرژی خود را صرف کارهای تکراری می کند و در واقع هرروز همان کاری را انجام می دهد که روز قبل انجام داده. پس هرروز به همان نتایجی دست پیدا می کند که روز قبل به آن رسیده است.

شغل کارآفرینی

۱- با میزان تلاش خود و با استراتژی های خود، میزان درآمد خود را تعیین می کند و هیچ سازمانی نمی تواند برای او سقف درآمدی تعیین نماید.

۲- در طول روز آموزش می بیند و به این فکر می کند که چگونه می تواند فروش خود را در ماه آینده و یا سال آینده به میزان چندین برابر افزایش دهد و با برنامه ریزی و بکارگیری استراتژی مناسب به اهداف خود می رسد.

۳- هر روز وقت و زمان خود را مدیریت می کند، ارتباطات موثری برقرار می نماید و تلاش می کند تا به نتایج دلخواه و ایده آل خود برسد.

۴- در نهایت یک سیستم درآمدزایی را تشکیل می دهد که دیگر نیازی ندارد که در آن فعالیت کند و این مجموعه ای که تشکیل داده برای او کار خواهد کرد و منبع درآمد غیرفعالی برای خود می سازد.

حال با بررسی این دو شغل می توانیم به این نتیجه برسیم که با شغل کارمندی، انسان فقط فرصت های خدادای خود را از دست می دهد و هیچ استفاده ای از تمام فرصت های زندگی خود نمی کند. اما یک کارآفرین از تک تک لحظه های زندگی خود استفاده می کند، آموزش می بیند، مهارت کسب می کند و کسب و کار خود را با قدرت رشد می دهد و درواقع رزق و روزی خدای متعال را برای کارکنانش می رساند و سفره ها پهن می کند.

به نظر شما چرا اکثر فارغ التحصیلان، کسب و کار خود را راه اندازی نمی کنند و در مسیر کارآفرینی قدم بر نمی دارند؟

لطفا در بخش نظرات، پاسخ خود را به اشتراک بگذارید.

این مطلب چقدر مفید بود؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تلفن همراه *