پشه ها، واکسینه کننده های طبیعی
حشرات همانند بسیاری از موجودات زنده دیگر جزء حلقه های مهم شبکه بزرگ حیات در کره زمین می باشند و علاوه بر اهداف و مسئولیت های گوناگون آنها در این شبکه، وظیفه مهم انتقال انرژی و مواد از سطوح پائین زنجیره ها و شبکه های غذایی به سطوح بالایی آنرا دارند و در این مسیر به لحاظ ارتباط غذایی که با موجودات دیگر از جمله انسان دارند روابط گوناگونی ایجاد گردیده است. ارتباط غذایی برخی از حشرات و بندپایان مانند پشه ها، کک ها، شپش ها و کنه ها با انسان که نهایت انسان را به یک میزبان و منبع خونی برای خونخواری آنها تبدیل نموده است و در حین خونخواری، بدون آنکه عمدی در کار باشد برخی از عوامل بیماریزا به انسان منتقل میشود که در نهایت باعث بروز بیماری های مهلکی نظیر طاعون، تیفوس، مالاریا، بیماری خواب، تب زرد و غیره می گردد. البته همه حشراتی که از انسان خونخواری می کنند الزاماً ناقل بیماری نیستند. برای مثال حشره ساس تختخواب که بطور گسترده در محیط های شهری و روستایی انتشار دارد، درحین خونخواری بیماری خاصی را به انسان منتقل نمینماید. یا پشه های کولکس )پشه های معمولی( در ایران ناقل بیماری مهمی نیستند ولی در فصول بهار و تابستان با وفور زیاد برای خونخواری وارد منازل می شوند. اغلب ما در این فصول مورد گزش این پشه ها واقع شده ایم و تقریبا به غیر از اسکیموها، کسی در کره زمین وجود ندارد که سابقه گزیده شدن بوسیله پشه ها را نداشته باشد. پشه ها زمانی که گزش می کنند، ضمن فرو بردن بخشهایی از قطعات دهانی برنده و سوراخ کننده خود در پوست میزبان، از غدد بزاقی خود مواد ضد انعقادی ترشح می کنند تا در حین مکیدن خون میزبان، از طریق کانال و لوله باریک موجود در وسط قطعات دهانی، لخته شدن خون رخ ندهد و به راحتی خون به سمت دستگاه گوارش آنها جریان یابد. دانشمندان با توجه به این مکانیسم، به این فکر افتاده اند که می توان از این رفتار حشرات در جهت کنترل بیماریها استفاده کنند. چنین تصور می شود که می توان ژنوم آنتی ژن مورد دلخواه را از طریق مکانیسم های مولکولی به سلولهای بزاقی حشره وارد نمود تا ضمن ترشح بزاق، آنتی ژن مورد نظر نیز تولید گردد. این مکانیسم جدید که کاملاً متفاوت از روشهای مولکولی پیشین است تحت عنوان “واکسینه کننده های پرنده” (flying vaccinators ) یا سرنگ های پرنده ( flying syringes ) نامیده شده اند.
گروهی از دانشمندان ژاپنی یک منطقه اختصاصی در ژنوم پشه آنوفل استفنسی، از ناقلین مهم مالاریا، شناسایی نموده اند که تحت عنوان پروموتوری است که فقط در غدد بزاقی حشرات وجود دارد. این دانشمندا واکسن SP15 به این پروموتور سوار نمودند. واکسن SP15 یک واکسن کاندید برای بیماری لیشمانیوز می باشد که توسط پشه خاکی های فلبوتومینه منتقل می گردد. پشه ها در غدد بزاقی خود مقادیر کافی از این واکسن را تولید نمودند. زمانی که پشه های آنوفل استفنسی در تماس با موشهای آزمایشگاهی قرار گرفتند و از آن خونخواری نمودند، در بدن موشها آنتی بادی بر عیله واکسنSP15 تولید شد. بطوریکه سطح آنتی بادی تولید شده بسیار بالا بود و بطور قابل ملاحضه ای موشها را در مقابل لیشمانیوز ایمن نمود. این روش از لحاظ بنیادی کاملاً منطبق بر اصول علمی است و می توان گفت که بخشی از آن الهامی است که بشر از طبیعت گرفته است و حتی در فاز آزمایشگاهی با موفقیت چشم گیر روبه رو بوده است ولی برای اجرا در مقیاس واقعی و عملی با مشکلات اساسی مواجه است. زیرا افراد بسته به مواجه با پشه ها و سایر ویژگی ها، تعداد گزشهای متفاوتی را دریافت میکنند بنابراین دوزهای متفاوتی از این واکسن وارد بدن آنها می شود. رهاسازی پشه های واکسینه ساز بدون رضایت نامه کتبی از مردم از لحاظ اخلاق علمی دچار اشکال است. این دانشمندان عدم پذیرش واکسن پرنده در بین مردم را از موانع اصلی و جدی این روش می دانند. زمانی که ژن واکسن مورد نظر وارد سلولهای غدد بزاقی پشه ها گردد مانند تیری است که رها گردیده و غیر قابل مهار خواهد بود و لذا در صورت اجرای چنین روشی، حتی پس از ایمن سازی همه افراد یک جامعه، آنها بطور مرتب این واکسن را تا پایان عمر دریافت خواهند کرد که اگرچه از نظر ایمنولوژی ممکن است مشکلی برای فرد ایجاد نکند ولی کسی بدرستی نمی تواند سرانجام آنرا پیش بینی نماید. از سوی دیگر وارد کردن یک ژن حتی مفید به چرخه طبیعی و دائمی ممکن است با ایجاد تغییرات ژنی از قبیل جهش ها و غیره در آینده عوارض و عواقب غیرقابل پیشبینی ایجاد نماید.
به عقیده برخی از دانشمندان کابرد این روش برای مهار بیماریهای دامی می تواند موثرتر باشد چرا که در مورد دامها نیاز به گرفتن رضایت نامه از آنها نیست و دریافت دوزهای مختلف از واکسن نیز نگرانی محسوب نمی شود. ولی اشکال اساسی این است که نمی توان پشه ها را آموزش داد تا فقط از حیوانات خونخواری نمایند، شاید استفاده از کنه ها برای این منظور مناسب تر باشد.
منبع: مرکز تحقیقات بهداشت نظامی، دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله (عج) – دکتر مهدی خوبدل